مسحیت خدای جاودان و نجات



 

 اینها سوالاتی بود که من دائما از خود می پرسیدم وقتی به گذشته خود نگاه میکردم ، تعجب می کردم که چرا باوجود همۀ دست آوردهایی که داشته ام و اهدافی که به سرانجام رسانیده ام چرا باز هم احساسی پوچی می کنم. 

در جوامع امروزی، مردم اهداف بیشماری را دنبال می کنند. آنها نیز همانگونه که من در گذشته به غلط تصور میکردم  تصور می کنند که با رسیدن به اهداف خویش به مفهوم واقعی زندگی دست خواهند یافت؛ اهدافی از قبیل: موفقیت در شغل، ثروت، داشتن روابط صحیح، امیال جنسی، تفریح، خوبی کردن به مردم، و غیره.

اما من شهادت میدهم که حتی زمانی که به اهداف خود، یعنی ثروت، روابط خوب و خوشی رسیدم، باز هم درون خود احساس تهی بودن داشتم که گویا چیزی قادر نبودآن را پُر کند.

در کتاب مقدس(bible) نویسنده کتاب "جامعه" این احساس خلاء را اینچنین بیان می کند: 

"بيهودگی است! بيهودگی است! زندگی، سراسر بيهودگی است! " (جامعه فصل 1 آیه 2).

سلیمان ،نویسندۀ کتاب جامعه، دارای ثروت بی حد و حصری بود. حکمت او والاتر از همۀ افراد عصر خویش بود. باغ ها، قصرها و املاک او مورد حسادت سایر پادشاهان بود. ن بیشمار داشت، بهترین غذاها و مشروبات در دسترس او بود، و هر گونه تفریح قابل دسترس آن زمان برای او فراهم بود. او اقرار می کند که هر چه دلش هوس کرد در این زندگی زمینی بدست آورد. ولی در نهایت می گوید: "زندگی زیر آفتاب (که فقط اشاره به زندگی جسمانی ما بر زمین می کند یعنی آنچه می بینیم و حس می کنیم) " باطل و نامفهوم است." 

چرا اینچنین خلاء در زندگی انسان وجود دارد؟ 

چونکه خدا ما را برای هدفی والاتر از آنچه اینجا بدست می آوریم، آفریده است. 

سلیمان در مورد خدا می گوید: "او در دل انسان اشتياق به درک ابديت را نهاده است" (جامعه فصل 3 آیه 11) درعمق وجود خود نیز ما به خوبی می دانیم که این دنیا و زندگی جسمانی ما در آن، و یا رسیدن به اهداف انسانی نمی تواند همه چیز باشد؛ چیزی ماورای این زندگی خاکی وجود دارد.

در کتاب پیدایش، اولین کتاب در کتاب مقدس، می بینیم که خدا انسان را شبیه خود آفرید (پیدایش فصل 1 آیه 26).

 این بدان معنی است که بیش از آنکه شبیه شکل های دیگر حیات باشیم در شباهت با خدا هستیم. 

قبل از آنکه انسان، گناه کند و نفرین گناه زمین را مورد لعنت قرار دهد، کتاب پیدایش وضعّیت انسان را اینگونه شرح می دهد:
 ۱: خدا انسان را بصورت یک موجود اجتماعی آفرید.
 ۲: خدا انسان را به کار گماشت .
 ۳: خدا با انسان معاشرت و مصاحبت داشت.
 ۴: و خدا انسان را بر زمین حاکم ساخت.
  خدا همۀ اینها را به ما آدمیان عطا کرد تا به کمال و رضایت خاطر در زندگی دست یابیم. اما همۀ این موارد (مخصوصا معاشرت خدا با انسان) شدیداً تحت تأثیر سقوط آدم در گناه و در نتیجه، زمین مورد لعنت گناه قرار گرفت(پیدایش فصل 3 ).

حال می توان نقشه نجات را دید:

 خدا ما را آفرید تا با او معاشرت و مصاحبت داشته باشیم، انسان گناه کرد و این رابطه شکسته شد، و خدا معاشرت و رابطه احیا شده را در ابدیت برای نجات یافتگان تدارک دیده است. در زندگی زمینی خود، حتی اگر به همۀ اهداف خویش برسیم، به مَحض مُردن برای تمام ابدیت از خدا جدا خواهیم شد. اگر این زندگی زمینی ما را به جدایی ابدی از خدا برساند، پس حقیقتاً همه چیز باطل است. اما خدا راهی مهّیا نمود تا نه تنها به برکت ابدی برسیم بلکه زندگی زمینی ما نیز با مفهوم و کاملاً رضایت بخش باشد.

 چگونه می توان به برکت ابدی و زندگی با مفهوم زمینی نائل گردید؟

در عیسی مسیح، مفهوم زندگی احیا شده است
چنانکه در بالا اشاره شد، زندگی واقعی چه بر روی زمین و چه در ابدیت بستگی به احیا شدن آن رابطه ای دارد که در اثر گناه آدم گسسته شد. این رابطه فقط توسط پسر خدا، عیسی مسیح، احیا گشته و قابل دسترسی است.

 حیات ابدی زمانی دریافت می شود که شخص از گناهان خود توبه کرده (یعنی دیگر نمی خواهد به گناهانش ادامه دهد و مشتاق آن است که مسیح زنده، او را عوض کرده و از او شخص جدیدی بسازد)، و زندگی جدیدی را بر مبنای اعتماد به مسیح شروع می کند.

باید به خاطر داشت که اگر چه شناختن عیسی مسیح به عنوان نجات دهنده حقیقت ارزنده ای است، ولی مفهوم واقعی زندگی فراتر از آن است. مفهوم واقعی زندگی را زمانی تجربه خواهیم کرد که مانند یک شاگرد او را پیروی کنیم، از او درس بگیریم، به خواندن کلامش (کتاب مقدس) بپردازیم، در دعا با او صحبت کنیم، و از دستوراتش پیروی نماییم. 
اگر شما به مسیح ایمان ندارید (و یا اینکه تازگی ایمان آورده اید) شاید این مطالب برای شما جالب و یا رضایت بخش بنظر نیایند ولی لطفاً به مطالعۀ این بخش ادامه دهید تا ببینید مسیح چه گفته است.

"ای تمام كسانی كه زير يوغ سنگين زحمت می‌كشيد، نزد من آييد و من به شما آرامش خواهم داد. يوغ مرا به دوش بكشيد و بگذاريد من شما را تعليم دهم، چون من مهربان و فروتن هستم، و به جانهای شما راحتی خواهم بخشيد. زيرا باری كه من بر دوش شما می‌گذارم، سبک است" (متی فصل 11 آیه های 28 تا 30).

 " من آمده‌ام تا به شما حيات واقعی را به فراوانی عطا نمايم" (یوحنا فصل 10 آیه 10).

این آیات به من نشان داد که من حق انتخاب دارم . من می توانم با پیروی از خواسته های خود زندگی را پیش ببرم که در این صورت زندگی تهی و نا مفهومی را تجربه خواهم کرد، و یا اینکه با تمامی دل و جان، خدا و اراده او را بطلبم که در آن صورت زندگی بامفهوم و پرباری را تجربه خواهم کرد که از آن راضی خواهم بود. این خواست خدا برای من می باشد چراکه او من را دوست دارد و بهترین ها را برای من می خواهد (یعنی یک زندگی پرمعنی و رضایت بخش؛ و نه صرفاً یک زندگی آسان و بی درد سر ) .


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

حل المسائل شیمی عمومی 1 مورتیمر shab-tarane ashenayeiran دانلود رایگان پروین اسحاقی mahtbvectorc پیشگر آموزش آشپزي حرفه اي mazand سبزسبز